رهام رهام ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رهام، عشق مامانی و بابایی

چهارماهگی عسلم

1392/11/4 22:39
نویسنده : مامان مهدیه
519 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامانی امروز بالاخره یه فرصتی پیدا شد که بیام و وبتو آپ کنم. الان که دارم این پست و برات میذارم شما 3 ماه و 22 روزته. کلی آقا شدی واسه خودت مامانی. 

در تاریخ 8 دی ماه برای اولین بار با صدا قهقه زدی و دل من و همه رو بردی قربون صدات برم.

سعی میکنی با دستات اسباب بازی و چیزایی که بهت میدیمو بگیری و ببری سمت دهنت 

تو مو کشیدن هم که استاد شدی. تا بغلت میکنم دست میندازی و برای نگه داشتن خودت موهای مامانو میگیری. 

وقتی دستاتو میگیرم و میذارم روی صورتم و میگم مامانو ناز کن مشتتو باز میکنی.

آخ آخ اصل کاریو یادم رفت مامانی حسابی شکمو شدی و هرچی که من یا بقیه میخوریم شما هم میخوای. این ماه که برای چکاب رفته بودیم دکترت گفتن که اول اسفند بریم تا دیگه به سلامتی پسرم شرو کنه به کباب خوری  
 هههههههه نه عزیرم باید از فرنی شروع کنی ولی این جور که ماشالا شما پیش میری فکر کنم باید از همون دنده کباب شروع کنی 

تو پایان سه ماهگیت وزنت شده بود 5800 و قدت هم بود 58 سانتی متر 

 

 تلوزیون نگاه کردن و دوست داری و قشنگ توجه میکنی به خاطر همین من و بابایی تصمیم گرفتیم برای شما مجموعه بی بی انیشتین رو بخریم.

وقتی از خواب بیدار میشی اگه منو نبینی بغض میکنی و میزنی زیر گریه مخصوصا اگه خونه خودمون نباشیم. چند روز پیش وقتی از خواب بیدار شدی بابایی اومد کنارت و منم تو آشپزخونه بودم وقتی صدای منو شنیدی با این که بابا پیشت بود بغض کردی و زدی زیر گریه و تا من بغلت نکردم آروم نشدی و اینجوری بود که بابایی به من حسودی کرد. دلش بسوزه پسرم مامانیه   

جدیدا پستونک میخوری، اوایل اصلا خوشت نمیومد
 و حالت به هم میخورد وقتی میذاشتم دهنت ولی چند روزه موقع خوابیدن بهت میدم و شما هم مثل اینکه دوست داری.

راستی 27 دی ماه شما اولین عروسی رو هم رفتی و برعکس چیزی که فکر میکردم حسابی پسر خوبی بودی و اصلا گریه نکردی. متشکرم پسرم 

 مثل همیشه من و بابایی و همه خیلی خیلی دوست داریم عزیز دلم  پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/

اینم چندتا عکس جدید

 

 

 کیک سومین ماهگردت گل مامان

 

 

 عسل مامان اینجا هم سه تایی کنار میز ناهار هستیم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سحر
4 بهمن 92 23:13
واااااااااااااااااااااااااااااااای عسل خاله ماشالا روز به روز شیرینتر و عسلتر میشه قربونت برم الهی مهدیه جونم از آشناهای ما که معلمه میگه اصلا این مجموعه های یادگیری کودکان زیر 5سال مناسب نیست و بچه ها رو در آینده از مدرسه رفتن متنفر میکنه.... آدم تحصیل کرده ای و رشتش هم تربیت کودکان بوده.... قربونت برم سحر جون خدا نکنه، شنیده بودمهمچین چیزیو ولی فکر نمیکردم جدی باشه. فعلا چندتا انیمیشن ساده و کتاب داستان داره که خیلی خوشش میاد ازشون و با دقت نگاه میکنه بهشون. ممنونم از توجهت عسل بانو.
بابا رضا
5 بهمن 92 8:29
فدای مامان رهام و رهام عزیزم بشم خدایا شکرت برای تمام چیزهای خوبی که به من دادی خیلی دوست دارم
mohamad farahani
13 بهمن 92 20:53
Salam.aghaye ranjbar kheyli pesaret mahe.khoda hefzesh kone,be nazaram yeki az shirintarin bachehayie k didam. Va hesabiam khande roo hastesh pesare golet.omidvaram hamishe in khanevade lahazate bi nahayat shadi ro hamishe o hamishe tajrobe konan.amen.
الهه
16 بهمن 92 1:14
واااای مهدیه جونم ماشالله چقدر آقا شده این جوجه طلایی خدا از چشم بد نگهش داره براتون بوس از طرف منو آیهان
بابا رضا
16 بهمن 92 10:54
قربانت محمد جان من هم ارزوی شادی برای شما دارم
فاطمه ناصری
24 بهمن 92 12:35
سلام خانم رنجبر، مامان مهربون و نویسنده با ذوق ،من همکار بابای رهام کوچولو هستم و هرزگاهی فرصت بشه وب پسرتونو میبینم و مطالبشو میخونم من خودم مادر هستم ولی هیچوقت نتونستم احساسات مادرانه ام را به این قشنگی و ظرافت بیان کنم ،متن هایی که مینویسید بسیار جالب و خواندنی و پسرتونم که یکی از فرشتهای خدا روی زمینه، دوست داشتنی ،خدا برای هردوتون این گل پسررو نگه داره
بابا رضا
28 بهمن 92 18:42
قربان شما همکار عزیز ممنون از نظرتون