چهارماهگی عسلم
عسل مامانی امروز بالاخره یه فرصتی پیدا شد که بیام و وبتو آپ کنم. الان که دارم این پست و برات میذارم شما 3 ماه و 22 روزته. کلی آقا شدی واسه خودت مامانی.
در تاریخ 8 دی ماه برای اولین بار با صدا قهقه زدی و دل من و همه رو بردی قربون صدات برم.
سعی میکنی با دستات اسباب بازی و چیزایی که بهت میدیمو بگیری و ببری سمت دهنت
تو مو کشیدن هم که استاد شدی. تا بغلت میکنم دست میندازی و برای نگه داشتن خودت موهای مامانو میگیری.
وقتی دستاتو میگیرم و میذارم روی صورتم و میگم مامانو ناز کن مشتتو باز میکنی.
آخ آخ اصل کاریو یادم رفت مامانی حسابی شکمو شدی و هرچی که من یا بقیه میخوریم شما هم میخوای. این ماه که برای چکاب رفته بودیم دکترت گفتن که اول اسفند بریم تا دیگه به سلامتی پسرم شرو کنه به کباب خوری
هههههههه نه عزیرم باید از فرنی شروع کنی ولی این جور که ماشالا شما پیش میری فکر کنم باید از همون دنده کباب شروع کنی
تو پایان سه ماهگیت وزنت شده بود 5800 و قدت هم بود 58 سانتی متر
تلوزیون نگاه کردن و دوست داری و قشنگ توجه میکنی به خاطر همین من و بابایی تصمیم گرفتیم برای شما مجموعه بی بی انیشتین رو بخریم.
وقتی از خواب بیدار میشی اگه منو نبینی بغض میکنی و میزنی زیر گریه مخصوصا اگه خونه خودمون نباشیم. چند روز پیش وقتی از خواب بیدار شدی بابایی اومد کنارت و منم تو آشپزخونه بودم وقتی صدای منو شنیدی با این که بابا پیشت بود بغض کردی و زدی زیر گریه و تا من بغلت نکردم آروم نشدی و اینجوری بود که بابایی به من حسودی کرد. دلش بسوزه پسرم مامانیه
جدیدا پستونک میخوری، اوایل اصلا خوشت نمیومد
و حالت به هم میخورد وقتی میذاشتم دهنت ولی چند روزه موقع خوابیدن بهت میدم و شما هم مثل اینکه دوست داری.
راستی 27 دی ماه شما اولین عروسی رو هم رفتی و برعکس چیزی که فکر میکردم حسابی پسر خوبی بودی و اصلا گریه نکردی. متشکرم پسرم
مثل همیشه من و بابایی و همه خیلی خیلی دوست داریم عزیز دلم
اینم چندتا عکس جدید
کیک سومین ماهگردت گل مامان
عسل مامان اینجا هم سه تایی کنار میز ناهار هستیم