رهام رهام ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رهام، عشق مامانی و بابایی

شرحی از چهارماهگیت با چندتا عکس

1392/11/28 17:05
نویسنده : مامان مهدیه
545 بازدید
اشتراک گذاری

جیگیلی جون مامان امروز شما 4 ماه و 16 روزه شدی عزیزم، ظهر مامان جون اومد اینجا با هم حمومت کردیم و حالا هم خوابیدی.

از کارای جدیدی که انجام میدی بگم مامانی حسابی شیرین شدی.

یه وقتایی برای اینکه بهت توجه کنیم و حواسمون بهت باشه الکی سرفه میکنی.

یک هفته ای میشه که بهت شیره بادوم میدم و خیلی دوست داری. ببین چه بانمک میخوری.

 

 

دیگه با دست اسباب بازیها و هرچی که دم دستت باشه میگیری و مهارتت تو این کار بهتر شده. شیشت رو هم با دستات نگه میداری و میخوری.

ساعت خوابت شده ١٠ تا ١١ و خیلی راحت تر میخوابی. شیر میخوری و کنارت دراز میکشم و برات لالایی میخونم و میخوابی 

فکر کنم خیلی داری بهم وابسته میشی و دیگه کاملا با افرادی که نمیشناسی غریبگی میکنی.

وقتی میخوایم بریم بیرون میفهمی و دوست داری بیرون رفتنو. چند روز پیش رفته بودیم پاساژ و شما همچین با دقت آمیخته با ذوق مردم و نگاه میکردی و برای خودت حرف میزدی.

ببین با چه توجهی داری تلویزیون نگاه میکنی

خیلی خوشحالم  از اینکه زمستون داره تموم میشه و هوا کم کم خوب میشه آخه راحت میتونیم بریم بیرون و دیگه لازم نیست اینهمه لباس تنت کنم و شما هم که از لباس زیاد گریزونی

اینم چهامین ماهگردت گل قشنگ مامان که خونه مامان جون و باباجون بودیم


ای شیطون ماچ

 


 این دخمل قشنگ هم صبا جون دختر فریبا جون، دوست مامانی هستن


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابا رضا
28 بهمن 92 18:15
فدای همسر عزیزم با اینهمه ذوق و شوق رهامو ،مامان روهام دوستون دارم