پنجمین ماهگرد و اولین غذا خوردنت گل قشنگم
عزیز دل مامانی، رهام جونم پنجمین ماهگرد مبارک اینم عکسای تولد پنج ماهگیت که خونه ی مادر جون و پدر جون (مامان و بابای باباییت) بودیم. این آستین کوتاه قشنگ رو هم عمه مینا و عمه مهشید برات گرفتن. دستشون درد نکنه. از کارای جدیدی که انجام میدی: موقع شیر خوردن حسابی شیطونی و بازیگوشی میکنی و هی اینور اونور میشی وقتی بابایی از سر کار میاد و باهات بازی میکنه خیلی دوست داری و تا ساکت میشه منتظر میشی که دوباره باهات بازی کنه و با صدای (اِاااااااااا) صداش میکنی که بازم باهات بازی کنه. تو دمرو شدن هم دیگه استاد شدی و تا چشم ازت بر میدارم دمر میشی ولی دوست نداری زیاد تو اون وضعیت باقی بمونی و جیغت...