ششمین ماهگردت مبارک عسل مامانی
عسل مامان سال نو مبارک البته با 19 روز تاخیر. عزیز دلم شما امروز 6 ماه و 7 روزه شدی. امسال عید برای همه ی ما یه عید خاص بود چون شما گل قشنگمون اولین سالی بود که کنارمون بودی و دلیل همه ی شادیمون شما بودی. امسال تعطیلات من و بابایی تصمیم گرفتیم که خونه بمونیم و مسافرت نریم چون هوا سرد بود و همه جا هم حسابی شلوغ بود و با این وضعیت هیچ کجا بهتر از خونمون نبود. 11 فروردین شما واکسن زدی و این بار خیلی اذیت شدی، تا سه روز تبت بالا بود و بی اشتها شده بودی. بعد از اون هم انگار یه ویروسی گرفتی که تنت دونه های قرمز زد و حسابی کلافه بودی. روزی که واکسن زدی به خاطر تبت بردمت پیش دکترت که بهت قطره داد و گفت که باید چه...
شرحی از شش ماهگی عسل مامان و تولد مامانی
عزیز مامان کم کم داره فصل سرما میره و روزهای قشنگ بهار از راه میرسن. این سال نو و این عید زیبا رو به شما نو گلم و همه نی نی ها تبریک میگم و از خدا میخوام تو این سال جدید هیچ دلی غصه دار نباشه ، هیچ کوچولویی بیمار نباشه و صدای خنده ی تمام آدما تو کهکشان بپیچه و همه به آرزوهامون برسیم. از خدا میخوام که این سال جدید چشم همه عزیزایی که منتظر نی نی هستن روشن بشه و کلی خبرای خوب بشنویم. الهی آمین عزیزم روزا خیلی زود دارن میگذرن و شما روز به روز داری بزرگتر میشی و با کارای تازه مامانو به وجد میاری. جدیدا نانای یاد گرفتی که استارتشو مامان جون زد انقد برات نانای کرد که یاد گرفتی و حالا دیگه تا میگیم نانای نای...